سید مرتضی نجومی
بر اساس شناسنامه، وی متولد ۲۶ بهمن ۱۳۰۷ است، هرچند در نوشتهای از خود او در پشت نسخهای نفیس از نهج البلاغه، به نقل از پدرس ۲۳ جمادی الثانی ۱۳۴۶ مصادف با ۵ آذر ۱۳۰۷ در کرمانشاه ثبت شده است.
وی فرزند آیتالله سید محمد جواد نجومی فرزند آقاسید میرزا اسماعیل نجومی است. بر اساس شجرهنامهای که در پشت همان کتاب آمده سلسله سیادت او به امام چهارم شیعیان علی ابن الحسین میرسد.
پدر و جدش آقا سید میرزا اسماعیل نجومی متولد کرمانشاه و از سادات بسیار بزرگ شهر کرمانشاه بودند و طول عمرشان را در آنجا سپری کردند. وی در خصوص پدرش در کتاب فوق چنین آورده است: «والده عفیفه و صالحه بنده که به راستی نمونه سلامت نفس، دیانت، تقوی، دلسوزی، مهر و محبت بود فرزند مرحوم مغفور آیتالله شیخ مرتضی علم الهدی آل آقا بودند»
دوران کودکی و نوجوانی
در سال ۱۳۱۴ در دبستان هدایت کرمانشاه به تحصیل پرداخت و تا کلاس ششم آنجا بود که بعد در سال ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ کلاسهای اول و دوم دبیرستان را نیز گذراند و به تحصیل دروس حوزوی پرداخت.
دوران جوانی و تحصیل علوم حوزوی
در شرایطی که مدرسهٔ علوم دینییی در کرمانشاه نبود، وی تحصیل علوم حوزوی را در محضر پدرش و دیگر استادهای شهر شروع کرد تا آنکه با گذشت چند ماه، علمای شهر به امر آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی، حوزهٔ علمیهٔ کرمانشاه را پایهگذاری کردند که در مسجد حاج شهباز خان برگزار میشد.
زندگی در نجف
او در کتاب کیمیای هستی دربارهٔ دلیل عزیمت به عراق (نجف) آورده است: «رفت و آمد علاقمندان و همشهریان را به منزل والد و معاشر بیش از اندازه را بلائی برای ادامه تحصیل دیدم لذا تصمیم به عزیمت به عتبات مقدسه و انتقال به حوزه نجف اشرف گرفتم».
در سال ۱۳۲۹ خورشیدی (۱۳۶۹ قمری) به نجف رفت و در مدارس آقا سید محم کاظم یزدی، مرحوم آیتالله آخوند خراسانی، حاجی «مرحوم حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل»، مرحوم آخوند به تحصیل پرداخت.
وی در این ایام در درس خارج استادانی چون آیتالله العظمی میرزا محمد باقر زنجانی، آیتالله میرزاعبد الهادی شیرازی، آیتالله محسن حکیم و آیتالله العظمی سیدمحمود شاهرودی شرکت کرد.
تشکیل خانواده
وی در سال ۱۳۳۴ با دختر یکی از علمای نجف، سید عباس ناجی که اصالتاً از اهالی آذربایجان ایران بود ازوداج کرد و از او سه پسر و سه دختر و تعدادی نوه به جا مانده است.
بازگشت به ایران
در پی اخراج ایرانیان مقیم عراق توسط بعثیها او نیز در سال ۱۳۴۹ به کرمانشاه بازگشت. از آن به بعد در کرمانشاه زندگی کرد و به یکی از چهرههای پرنفوذ معنوی شهر تبدیل شد. او در مسجد نواب نماز میگزارد که از جمله مساجد فعال شهر کرمانشاه است.
در جریان انقلاب
او در خصوص فعالیتهایش در دوران انقلاب چنین نگاشته است: «بعد از بازگشت از نجف اشرف تا شروع انقلاب مقدس اسلامی دیگر مجال نوشتن کتابی یا استنساخی پیدا نشد و به کارهای معمولی و وظایف مقرره روحانیت مشغول شدیم. تا اوان انقلاب اسلامی که جوانان عزیز و سر باخته، دستگاه تکثیر و چاپ اعلامیهها را مخفیانه به منزل ما آوردند بطوریکه خود آقایان روحانیون محترمی که کاملا در جریان انقلاب بودند نمیدانستند که اعلامیهها کجا تکثیر میشود حتی گاهی جلسه آقایان علما منزل ما بود و در همان وقت جوانان عزیز در زیر زمین مشغول تکثیر و چاپ اعلامیهها با انشاء این حقیر بودند.» در اوج درگیریهای انقلاب در ۹ مهر ۱۳۵۷ داماد او صادق صابون در درگیری با عوامل رژیم شاه جان باخت، و به عنوان «اولین شهید انقلاب اسلامی در کرمانشاه» شناخته شد.
آثار و تالیفات
در آثار به ثبت رسیده از او میتوان به مجموعه عکسی از آثار خطی او، چند رساله ارزشمند با عناوینی چون رساله بعد معنوی هنر خط، رساله التصویر و التمثیل، رساله الغناء، رساله النجاسه الخمر، تفسیر سورهٔ مومن، و رسالهای در تعظیم شعائر اسلامی اشاره کرد.
او در ذیل بخش آثار و تالیفات چنین آوردهاست: «مطلبی را اینجا تذکر دهم و آن اینکه ما از اول بفکر کتابنویسی یا اگر جسارت نباشد بفکر خودنمائی و تالیف و تصنیف نبودیم و همیشه میگفتیم مردی در فهمیدن کلمات بزرگان و محققان عظیم ماست لذا چندان رغبتی به نوشتن کتاب مستقل نداشتیم» هرچند که او بسیاری از آثار بزرگان را استنساخ کرد که از جملهٔ آنها ریاض العلمای مرحوم عبدالله افندی، رسالهٔ صحیحه از میرزای زنجانی و چند اثر دیگر را میتوان نام برد.
ویژگیهای هنری
او در خصوص ویژگیهای هنری خود و خانوادهاش چنین نوشتهاست: «در خاندان ما هنرهای زیبا جایگاه ویژهای دارد و هنرمند خوشنویس، نقاش و صحاف زیاد داشتهایم، مرحوم جدم آقای میرزا اسماعیل که در ابتدای کلام ترجمه حال ایشان را آوردم از خوشنویسان بسیر خوبیبودند که انواع خطوط را بسیار استادانه مینوشتند و آثار بسیار ارزشمندی در این زمینه دارند که همراه برادرش آقا میرزا رضای منجم باشی از شاگردان میرزا محمد علی خوشنویس کرمانشاهی بودهاند.» آقا سیف السادات، سید میرزا عبدالرحمن نجومی، سید میرزا محسن و سید محمد صالح سیف السادات، سید نصر الله نجومی و سید میرزا حسن نجومی و سید هادی و مهدی نجومی و آقا سید محمد جواد نجومی پدر گرانقدر وی نیز از هنرمندان این خانواده هستند.
خود او نیز از برترینهای هنر خوشنویسی جهان بود که تابلوهای زیبایی از او به جا ماندهاست. او نزد خطاطان بزرگی همچون هاشم بغدادی و احمد نجفی به تمرین و ممارست پرداخت تا در انواع خطوط اسلامی استاد و در خط نسخ و ثلث صاحبنام شد و در تذهیب و تشعیر و تجلید و گل و بوتهسازی آثاری ماندگار پدید آورد. در سال ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۳۹۸ هجری قمری)، احمد معصومی زنجانی اجازهای عربی در عالم خط برای او نوشت. او لوح تقدیر در نخستین گردهمائی و جشنواره خوشنویسان جهان را از آن خود نمود و نیز بعنوان چهرهٔ ماندگار ایران در عالم هنر مورد تقدیر قرار گرفت.
آيتالله نجومي، لوح تقدير نخستين گردهمايي و جشنواره خوشنويسان جهان را از آن كرد و از چهرههاي ماندگار ايران در عالم هنر بود.
درگذشت
سرانجام در ۲۵ آبان ۱۳۸۸ در سن ۸۱ سالگی و در منزل شخصی خود در کرمانشاه درگذشت.

Who's Who and Who Was Who in iran