غلامعلی بایندر

غلامعلی بایندر، فرزند دوم مرحوم علی‌اکبر بایندر (پدر ۳ شهید) از تیره ترکان آق‌قویونلو (بایندریه) در سال ۱۲۷۷ در تهران دیده به جهان گشود.

وی تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه دارالفنون به پایان رساند و سال ۱۲۹۹ از مدرسه نظام مشیرالدوله با درجه ستوان‌دومی فارغ‌التحصیل شد.

بایندر پس از دریافت اولین نشان نظامی خود در اردوکشی مازندران، به خاطر شرکت در جنگ با «سیمیتقو» و ابراز شجاعت و نبرد با نیروهای متجاوز روسیه (در شمال کشور) به دریافت نشان ذوالفقار که بالاترین نشان ارتش بود، مفتخر شد.

ادامه نوشته

یحیی ذکا

ذكاء، يحيي. يحيي ذكاء پژوهشگر، نويسنده، استاد دانشگاه، و از كارشناسان برجسته آثار هنري، در سال 1302 در تبريز چشم به جهان گشود (6: 1؛ 8: 6). جدش، حاج ميرزا علي اعيان، از تجار معروف تبريز بود. پدرش ميرزاعلي نقي ذكاء كارمند راه‌آهن بود و سپس به بانك ملي انتقال يافت. وي در سال 1316 از تبريز به تهران آمد و پس از دو سال به بانك قزوين منتقل شد، تا اينكه مجددآ در سال 1321 به تهران آمد (1: 296).

ذكاء تحصيلات ابتدايي را در مدرسه رشديه تبريز و ترغيب تهران گذراند و دوره اول متوسطه را در دبيرستان‌هاي تمدن تهران و پهلوي قزوين فرا گرفت (1: 296). پس از انتقال مجدد پدرش به تهران، دوره دوم متوسطه را حدود سال‌هاي 1321-1322 در دبيرستان فيروز بهرام، در رشته ادبي، گذراند و از محضر استادان برجسته‌اي چون ذبيح‌الله صفا، پرويز ناتل خانلري، محمدحسين مشايخ فريدني، و محمدجواد تربتي بهره گرفت. ايرج افشار، هوشنگ كاوسي، و احمد فتحي از همدوره‌هاي او در اين مدرسه بودند (1: 293، 294). وي حدود سال‌هاي 1321-1322 دوره ايران‌شناسي را نيز كه به همت مرحوم ابراهيم پورداود و محمد معين در تالار اين مدرسه برگزار مي‌شد گذراند. افزون بر آن، دوره تخصصي رشته كتابداري را كه در طي سال‌هاي دهه 1320 در محل باشگاه دانشگاه تهران تشكيل گرديده بود گذرانيد (2: 1؛ 1: 293).

ادامه نوشته

حسین بایقرا

 

حسين بايقرا. وي آخرين پادشاه تيموري است كه مدتي طولاني در شرق ايران حكومت كرد. بايقرا در محرّم 842 ق. در شمال شرقي شهر هرات و در محلي به نام دولتخانه چشم به جهان گشود (14: ج 7، ص 8). نسب او هم از جانب پدر و هم از سوي مادر به تيمور مي‌رسد. پدرش غياث‌الدين منصور، فرزند بايقرا بود. اين بايقرا از نوادگان تيمور بود كه به قولي در سال 826 ق. در بادغيس به قتل رسيد (12: ج 2، ص 206-207) و نبايد او را با نواده‌اش، حسين بايقرا، اشتباه گرفت. مادر حسين بايقرا فيروزه بيگُم نام داشت كه نوه امير موسي، دخترزاده تيمور، بود (338:10).

حسين بايقرا ابتدا در دستگاه الغ بيگ(850-853 ق.) و تحت حمايت او بود. پس از آنكه ابوسعيد گوركان (855-873ق.) به حكومت رسيد، وي را به زندان انداخت، ولي او از زندان گريخت و به ميرزا ابوالقاسم بابر (852-861 ق.) پيوست. در سال 862 ق. موفق شد استرآباد را تصرف كرده و مقرّ حكومت خويش سازد، ولي در نبرد با ابوسعيد شكست خورد. با مرگ ابوسعيد در 873 ق. و خالي بودن ميدان از رقيبان قدرتمند، به هرات لشكر كشيد و تا پايان عمر در شرق ايران مقتدرانه حكومت كرد (118:2).

ادامه نوشته

جعفر تبریزی

 

جعفر تبريزي. كمال‌الدين جعفربن علي تبريزي از خوشنويسان بنام قرن 9 ق. و رئيس كتابخانه بايسنغر است (264:4). در منابع از تاريخ تولد وي ذكري به ميان نيامده، ولي آنچه مسلم است تولد وي در تبريز و در اواخر قرن هشتم هجري بوده است (2: ج 1-2، ص 114).

او خوشنويسي را نزد عبدالله فرزند ميرعلي تبريزي و به قولي نزد خود ميرعلي فراگرفت (162:1). قديمي‌ترين نمونه خطي كه به وي منسوب است قطعه‌اي از يك مرقّع در كتابخانه خزينه اوقاف استانبول مربوط به سال 816 ق. است كه ظاهراً در آن زمان وي در دربار شاهزاده ميران شاه گوركاني به سر مي‌برده است (276:6). در سال 823 ق. به خدمت بايسنغر در آمد و در كتابخانه وي مستقر شد. از اين تاريخ وي لقب بايسنغري گرفت و به جعفر بايسنغري مشهور گرديد (46:3).

ادامه نوشته

مهدی بیانی

بياني. مهدي. اين دانشمند هنرشناس و استاد دانشگاه تهران اصلاً فراهاني بود، ولي خود او در سال 1285 ش. در همدان زاده شد. در دو سالگي پدرش را از دست داد و همراه افراد خانواده رهسپار تهران گرديد و در اين شهر سكونت گزيد.

بياني تحصيلات ابتدايي را در دبستان اقدسيه، و متوسطه را در دارالفنون به انجام رساند؛ آنگاه وارد دانشسراي عالي شد و در رشته فلسفه و ادبيات ليسانس گرفت. در سال 1310 ش. به خدمت وظيفه درآمد و از آغاز سال 1312 به‌عنوان معلم و كتابدار در دانشسراي عالي و دانشكده ادبيات استخدام شد (24:3؛ 636:4). در همين اوقات بود كه مديريت كتابخانه معارف، از مؤسسات تابعه وزارت فرهنگ، به او واگذار شد و وي با شوقي فراوان به خدمت پرداخت.

ادامه نوشته

بایسنغر

در ميان فرزندان شاهرخ، بايسنغر به همراه دو برادر بزرگ‌تر خود، ابراهيم سلطان و الغ بيگ، كه اولي در فارس حكومت داشت و ديگري در سمرقند، آوازه و شهرت بيشتري يافتند. اين مسئله نه به‌سبب زمامداري و حكومت اين سه تن بلكه عمدتاً مربوط به ادب‌دوستي و هنرپروري آنها بود. علاوه بر آن كه هر سه برادر از علم و هنر بي‌بهره نبودند، الغ بيگ رياضيدان و منجمي برجسته به‌شمار مي‌رفت و بايسنغر و ابراهيم سلطان از خوشنويسان بنام عصر خود محسوب مي‌شدند.

ادامه نوشته

اُلُغ بيگ

محمد تراغاي مشهور به اُلُغ بيگ، فرزند بزرگ شاهرخ، در 19 جمادي الاول سال 796 ق. در شهر سلطانيه به دنيا آمد. از همان كودكي لقب الغ بيگ، به‌معناي شاهزاده بزرگ، جايگزين نام اصلي وي گرديد. در شانزده سالگي، به سمت فرمانروايي ماوراءالنهر منصوب شد (2:ج 3، ص 460، 581). وي تنها فرزند شاهرخ است كه پس از مرگ پدر در قيد حيات بود و به زمامداري رسيد. دوران كوتاه حكومت الغ بيگ، پس از پدر مصروف جنگ و نزاع داخلي خاندان تيموري گرديد و نهايتاً وي به‌دست پسرش ـ عبداللطيف ـ در سال 853 ق. به قتل رسيد (7: ج 6، ص 762). 
ادامه نوشته

ابوالمظفر محمدبن احمد كوفني ابيوردي

وي كتابدار، شاعر، و اديب ايراني بود كه در يكي از روستاهاي خراسان به نام كوفن (محلي ميان ابيورد و نسا) به دنيا آمد و در همانجا پرورش يافت و از اينرو به كوفني نيز شهرت يافت (:9 ج 11، ص 171).
ادامه نوشته

ابومحمد خازن

عبداللهبن احمد اصفهاني، مشهور به ابومحمد خازن، شاعر، اديب، و كتابدار سده 4 ق. است. از تاريخ تولد، خاندان، زندگي، و استادان وي اطلاع دقيقي در دست نيست؛ اما چون از آغاز جواني نزد صاحببن عبّاد بوده (2: ج 3، ص 321)، احتمال ميرود كه در نيمه اول سده 4 ق. به دنيا آمده باشد. نسبت "اصفهانيِ" شاعر، و نيز اين نكته كه او را در زمره مشاهير اصفهاني شمردهاند (2: ج 3، ص 296 ؛ 31:5)، دلالت بر آن دارد كه اين شهر زادگاه او بوده و او بيشتر عمر خود را در آنجا گذرانده است. در همين شهر بود كه صاحببن عبّاد بساط علم و ادب گسترد و محافل ادبي مشهورش را تشكيل داد. شاعر از جواني به دستگاه او پيوست و، در همان احوال، به تكميل دانش خود در نحو، لغت، تفسير قرآن، حديث، و مانند آن پرداخت و ذوق هنري خود را پرورش داد (62:4). بهسبب استعداد و طبع شاعرانه و دانشهايي كه اندوخته بود اندك اندك نزد صاحببن عبّاد گراميتر شد، تا عاقبت در سلك نديمان و ملازمان او در آمد (2: ج 2، ص 321).
ادامه نوشته