ریشه و نیاکان رشیدالدین فضل‌الله همدانی

خواجه رشیدالدین فضل‌اللّه الوزیر ابن عمادالدوله ابی الخیر بن موفق‌الدوله علی همدانی در حدود سال ۶۴۸ قمری/۶۲۹ خورشیدی در همدان در یک خانوادهٔ پزشک یهودی دیده به جهان گشود. جد اعلای او «موفق‌الدوله علی» یک عطار یهودی بود و به همراه دانشمند بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی در قلعه الموت مهمان اجباری اسماعیلیان بود و پس از یورش هلاکو به آنجا به خدمت وی درآمد.

رشیدالدین که به مناسبت یهودی بودن ابتدا «رشیدالدوله» خوانده می‌شد پس از مسلمان (سنی) شدن، نامش به رشیدالدین تغییر یافت و در دستگاه ایلخانان مغول ترقی نمود.

ترقی در دستگاه مغولان

رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی در زمان چیرگی مغول (سلسلهٔ ایلخانان) زندگی می‌کرد. در زمان پادشاهی اباقاخان، پزشک مخصوص او بود و در نزد او احترام و نفوذی به دست آورد. در زمان ارغون خان و کیخاتو خان نیز مراحل پیشرفت را سپری کرد.

پادشاهی غازان خان و وزارت رشیدالدین

در سال ۶۹۴ قمری/۶۷۴ خورشیدی غازان خان به سلطنت رسید و سه سال بعد( ۶۷۷ خ.) وزیر اعظم خود -خواجه صدرالدین زنجانی- را به قتل رساند و به جای او رشیدالدین فضل‌اللّه همدانی و خواجه سعدالدین ساوجی را به همراه هم وزیران خود کرد. همچنین در همین هنگام فضل‌اللّه همدانی ریاست موقوفات شنب غازانی را برعهده گرفت.

در سال ۷۰۳ قمری/۶۸۲ خورشیدی غازان خان به شام لشکر کشید و رشیدالدین فضل‌اللّه نیز همراه او بود و در کنار رود فرات رشیدالدین، مؤلف تاریخ وصاف را به نزد غازان برد تا کتاب او را از نظر پادشاه بگذراند. در همین سال غازان درگذشت.

پادشاهی اولجایتو و رقابت‌های سیاسی

پس از درگذشت غازان خان، برادرش سلطان محمد خدابنده اولجایتو برجای او نشست و رشیدالدین فضل‌اللّه همچنان وزیر و مورد احترام او بود. خواجه سعدالدین ساوجی رقیب رشیدالدین فضل‌اللّه در سال ۷۱۲ ق./۶۹۱ خ. به دستور سلطان محمد خدابنده اولجایتو از وزارت عزل و مانند وزیران پیشین دربار مغولان به قتل رسید. محرک این کار خواجه علیشاه گیلانی بود که جانشین وزیر مقتول -سعدالدین ساوجی- شد و پس از مدتی توطئه‌ای علیه خواجه رشیدالدین ترتیب داد که به نتیجه‌ای نرسید.

در سال ۷۱۵ ق./۶۹۴ خ. اختلاف شدیدی میان خواجه رشیدالدین و خواجه علیشاه گیلانی روی داد، به خاطر اینکه خزانهٔ پادشاه از وجوه دیوانی و لشکری خالی مانده بود و تعیین مقصر آن باعث این درگیری شده بود.‌ اولجایتو برای حل اختلاف هر یک از ممالک ایران و آسیای صغیر را میان دو وزیر تقسیم کرد. ولی بازهم اختلاف و دشمنی میان این دو ادامه داشت.

پادشاهی ابوسعید و قتل رشیدالدین

پس از درگذشت سلطان محمد خدابنده اولجایتو (۷۱۷ ق./۶۹۶ خ)،  ابوسعید بهادر خان به پادشاهی رسید. در زمان ابوسعید اختلاف میان دو وزیر او یعنی خواجه رشیدالدین و خواجه علیشاه گیلانی شدت گرفت و این امر باعث اختلال در امور کشور شد.

عده‌ای که از این وضعیت به ستوه آمده بودند ابتدا به نزد خواجه رشیدالدین رفتند و از خواستند که با ترتیب دادن توطئه‌ای کار وزیر دیگر را بسازند، ولی خواجه رشیدالدین این خواسته را نپذیرفت. سپس آنان پیش خواجه علیشاه رفتند و همین خواسته را مطرح کردند و با موافقت او در نهایت خواجه رشیدالدین در سال ۷۱۷ ق./۶۹۶ خ. از وزارت عزل شد و از سلطانیه به تبریز رفت و انزوا را اختیار کرد. اما پس از چندی امیرچوپان (امیر‌الامرای لشگر مغول) او را به خدمت دعوت کرد.

اما دشمنان همچنان به تحریکات خود ادامه دادند و بالاخره در حدود ۲۸ دی ۶۹۶ خ./ذی‌القعده ۷۱۷ قمری خواجه رشیدالدین و پسر شانزده‌ساله‌اش (که شربت‌دار اولجایتو بود) را به تهمت مسموم کردن سلطان محمد خدابنده اولجایتو در تبریز به قتل رساندند. وی در زمان مرگ ۷۱ سال داشت و پس از مرگ او، به رسم زمان مغول بستگان وی هم مقتول و غارت شدند و بنای ربع رشیدی مورد غارت و تاراج قرارگرفت. یک قرن بعد میران‌شاه -پسر تیمور- در حالت دیوانگی دستور داد که استخوان‌های خواجه رشیدالدین را از قبرش درآورند و در گورستان یهودیان به خاک بسپارند.