محمد مهدي افلاطوني
پدر محمد مهدي افلاطوني "دكتر مهرعلي افلاطوني" بود نام مادر محترمشان "اقبال خانم" يا "سلطان خانم"بود،اجداد مادري وي كرد بودند.. دكتر محمد مهدي افلاطوني از پدر خود چنين ياد مي كند:
"پدرم مغازه ي خواروبار فروشي داشت، بوسيله فردي كه يك نسخه از كتابهاي "ابوعلي سينا" را دراختيارش گذاشته بود، كار طبابت را شروع كرد و ضمن كار و كاسبي معمولي سر و كارش اگر با مريضي ميافتاد از آن كتابها استفاده ميكرد، تا اينكه كه بالاخره روزي، روزگاري پياده از "زيرآب" مازندران به طرف شهر مقدس مشهد راه افتاد.
در مسيري كه ميرفت به شاهرود رسيد، در آن زمان در شاهرود يك پزشكي بود به نام "دكتر محمد حسين خان" كه در فرانسه تحصيل كرده بود و براي يكي از شاهزادههاي قاجار كار طبابت مي كرد. پدرم با اين پزشك آشنا شد و ضمن همكاري، درس طبابت را از او آموخت؛ كتابهايش را كه از فرانسه به فارسي ترجمه شده، من هنوز دارم، خيلي بهتر از كتابهاي فعلي است، مخصوصا كتابهاي گياه شناسي و داروهاي گياهي آن؛ اما همه اينها شهميرزاد است.
بهر حال چند سال بعد دولت اعلام كرد: "افرادي كه كار پزشكي انجام مي دهند، بايد بيايند و امتحان بدهند" ، ايشان با 39 نفر ديگر در"دبيرستان دارالفنون" فعلي كه آن وقت دانشگاه بود و حالا دبيرستان است، امتحان دادند و قبول شدند و تصديقي هم به او دادند كه به عنوان پزشك ميتواند خدمت كند، مشروط بر اين كه در ابتدا بايد چند سالي در خارج از شهرهاي بزرگ فعاليت كند و دوباره امتحان بدهد. بعد از گذراندن اين دوره و موفقيتش در امتحان، توانست در تهران مطب داشته باشد و كارهاي پزشكي انجام دهد. "
دكتر افلاطوني9 برادر و سه خواهر دارد. يكي از برادرانش - خدا رحمتش كند- فوت كرده و ايشان( سرهنگ كي خسرو افلاطوني) ارتشي بود ، يك برادر ديگرش سرهنگ فريدون افلاطوني است كه در ابتداي انقلاب فرمانده لشكر اصفهان بود. الان هم در ايران ميباشد. برادران ديگردكتر افلاطوني يكي ليسانسيه علوم ديني قديم كه چند سالي رييس حسابداري شركت واحد بود، ديگري مرتضي افلاطوني پزشك متخصص جراحي است و البته يكي از خواهرانش دامپزشك است و بقيه برادران ايشان كاسب هستند و مشغول به فعاليت مي باشند.
خاطرات کودکي : محمد مهدي افلاطوني از دوران كودكي خود چنين به ياد دارد:
بعد از يك سال و نيم اقامت در شاهرود، به علت اينكه پدرم به تربت حيدريه منتقل شده بود، سه سال و نيم هم در تربت حيدريه ساكن شديم. از خاطرات اين دوره چيزي يادم نميآيد كه بخواهم عرض كنم. سال 1309 با تقاضاي مردم شهميرزاد ، پدر ناچار شد با درخواست انتقال به آنجا به عنوان رييس بهداري" سنگ سر" كه الان "مهدي شهر" نام دارد، موافقت كند.
پدرم به خاطر شهميرزاديها به اين شهر آمده بود تا خدمتگزار مردم باشد. (به علت اينكه در جنگي كه سالها پيش انجام شد، يك عده اي را از شامات سابق كه سوريه و فلسطين فعلي ناميده مي شود، به شهميرزاد مقيم كردند و "شاه ميرزاد" اسم اصلي آن يعني اهل شامات.) در آن زمان "سنگ سر" دواخانه نداشت كه دوايي به مردم بدهد. هر دارويي كه وزارت بهداري به ادارات بهداري كل مملكت آن روز مي فرستاد؛ البته آن وقت اسمش بهداري نبود و "صحيه كل" نام داشت ، پدرم داروها را در كيفش مي گذاشت و اين خانه و آن خانه ميرفت و به مريضها رسيدگي مي كرد و اكثرا آنها را به طور رايگان درمان مي كرد و كمتر اتفاق ميافتاد كه از كسي پول توقع كند يا بگويد كه پول بده، اگر ميدادند مي گذاشت جيبش مي آمد.
از ديگر خاطرات دكتر افلاطوني ديدار با وزير فرهنگ آن زمان "دكتر علي اصغر حكمت " بود كه به مدرسه آنها در شهميرزاد آمده بود.دكتر حكمت ابتدا با افزايش كلاسهاي پنجم و ششم در شهميرزاد موافقت نمي كرد اما دكتر افلاطوني به دكتر حكمت اعتراض كرد. و اظهار داشت كه "تكليف ماچيست ؟ من مي خواهم درس بخوانم "پس از اين ماجرا دكتر حكمت با افزايش كلاسها در شهميرزاد موافقت كرد.
تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد مهدي افلاطوني سال اول و دوم ابتدايي را در مكتبخانه شهميرزاد گذراند.سال سوم تا ششم ابتدايي را در همان شهر سپري كرد.كلاس هفتم و هشتم متوسطه را در سنگ سر و كلاس نهم را در سمنان طي نمود.ايشان نيمه دوم متوسطه را در دبيرستان البرز تهران به تحصيل پرداخت و در سال 1321 در كنكور داروسازي شركت كرده و قبول شد اما در اين رشته ادامه تحصيل نداد و سال بعد وارد دانشكده پزشكي شد و در سال 1330 فارغ التحصيل گرديد. در سال 1337 در دانشكده پزشكي با عنوان اسيستنت بيماريهاي خون پذيرفته شد اما با تقاضاي خودشان به آزمايشگاه منتقل و دوران رزيدنتي را در آزمايشگاه گذراند و به درجه علمي استادياري نائل آمد.دكتر افلاطوني در سال 1342 به عنوان بورسيه به فرانسه رفت و شش ماه در فرانسه براي اندازه گيري هورمونها در بيمارستان بروسنر خدمت كرد و دوره الكتروپورز را در آنجا گذراند.دكتر افلاطوني در سال 1344 به انگلستان رفت و در اين سفر يك دستگاه به نام اوتوآنالايز كه بطور اتوماتيك آزمايشها را انجام مي داد به ايران آورد.
استادان و مربيان : دكتر بركشلي (فيزيك) و دكتر ذبيح الله صفا (ادبيات فارسي ) از اساتيد محمد مهدي افلاطوني در مدرسه البرز بوده اند.
هم دوره اي ها و همکاران : از همدوره ايهاي محمد مهدي افلاطوني مي توان به دكتر نور بخش و دكتر سيار اشاره كرد.دكتر احمدي ،سروان نظيري ،دكتر برال ،دكتر رصدي ،دكتر عارفي ،آقاي علي نوري نصب ،آقاي حسين فتحي ،آقاي اعلايي ، حاج آقاي رضا صادقي و آقاي علي اكبر شهابي از همكاران دكتر افلاطوني در دورهاي مختلف خدمت ايشان بوده اند.
همسر و فرزندان : محمد مهدي افلاطوني در سال 1335 ازدواج كردند وي هم اكنون سه فرزند پسر و يك دختر دارد. فرزندان پسر ايشان يكي مهندس كشاورز است كه در كانادا مي باشد ،ديگري مهندس كشتيراني و در تهران است و يكي هم دامپزشك مي باشد.
وقايع ميانسالي : محمد مهدي افلاطوني از دوران ميانسالي خود چنين ياد مي كند:
"در كانون آسايش تهران در خيابان ايران كه بودم براي درمان معتادين كه كار اولم در تهران اين بود "آقاي دكتر احمدي" رييس قسمت كانون آسايش كه ديد من خوب خدمت ميكنم ، توصيه كرد كه حتما بروم "درمانگاه سازمان شاهنشاهي سقز" و من دنبالش نرفتم ، ولي او حكم را زد و داد دستم و گفت كه بايد بروي من هم از خدا خواسته دوست داشتم كردستان را ببينم ، ببينم چه جوريهاست و خدمت كردن را دوست داشتم، به فكر اين نبودم كه خودم را جابجا كنم ، به فكر خودم نبودم ، قسم آخري كه خورديم اين بود كه بايد خدمتگزار مردم باشيم نه به فكر خودمان.
در سال 1330 و1329 بود كه از دانشكده پزشكي فارغ التحصيل شدم، در شروع كار به علت قانوني كه گذاشته بودند، بايد شش سال در مناطق خوش آب و هوا در خارج از تهران يا خارج از شهرهاي بزرگ و يا سه سال درمناطق بد آب و هوا خدمت مي كرديم ، تا بتوانيم در تهران و شهرهاي بزرگ مشغول به كار شويم. بالاخره من اول به( سقز) كردستان رفتم و چهار سال و نيم در(درمانگاه سازمان شاهنشاهي) سقز خدمت كردم.
مهر ماه سال 1330 به عنوان "رييس درمانگاه سازمان شاهنشاهي" مشغول به خدمت شدم كه محل خانه و زندگي ما در همان درمانگاه بود و بعد يكي از همكاران نظامي ما به نام "سروان نظيري" كه مي خواستند به تهران منتقل شوند و در ارتش هم به عنوان پزشك شش ، هفت ماه خدمتگزار بودم.
وزارت بهداري آن زمان هم در سقز ساختمان خيلي قشنگي داشت كه مال كسي نبود و هنگامي كه آقاي "دكتر آذر" ، متخصص داخلي دانشگاه تهران و وزير بهداري زمان مصدق ، به (سقز) كردستان آمده بودند درمانگاه را به ما تحويل داد و حكم رياست بيمارستان و اداره بهداري سقز را هم به اسم من نوشت. ولي من تقاضا كردم كه محبت كنيد و كسي را بفرستيد چون من توان اين كار را ندارم و تا وقتي كه كسي بيايد من حتما در خدمتم .
بهرحال وقتي به تهران آمديم ايشان براي وارد شدنم به دانشكده پزشكي فعاليت زيادي ميكردند و دلش ميخواست كه حكم رياست بهداري را براي من بنويسند و من ناچار بودم كه آنجا را هم اداره كنم كه البته بعد از مدتي از مرخصي آمدند و من توانستم همان كار درمانگاه را انجام بدهم . "
از ديگر خاطرات دكتر افلاطوني در زمان انجام ماموريت در ايرانشهر ،خاطره آمدن شاه به اين شهر براي ديدن درمانگاه است. شاه به همراه دكتر اقبال ودكتر اعلم به آنجا آمدند و دكتر افلاطوني را خيلي مورد تشويق قرار دادند.
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد مهدي افلاطوني بعد از فارغ التحصيلي در سال 1330 به مدت شش سال براي انجام ماموريت به سقز ،ايرانشهر و رامسر رفت و در سقز با سمت رئيس درمانگاه سازمان شاهنشاهي و بعد هم با سمت رياست بيمارستان و اداره بهداري سقز به خدمت پرداخت.در سال 1337 با دريافت اجازه طبابت به تهران بازگشت و در آزمايشگاه دانشگاه تهران مشغول شد و مراتب علمي استادياري و دانشياري را طي نمودو سپس به درجه استادي نائل آمد.دكتر افلاطوني دو دوره مدير گروه علوم آزمايشگاهي بود و يك دوره هم مدير گروه پاتولوژي بودند.از جمله كارهايي كه در دوران مدير گروهي انجام داده بودن : بستن محل انتقال خون دانشكده پزشكي بود.استاد مدتي هم براي مديريت بيمارستان به شيراز رفت و مدتي را هم براي راه اندازي آزمايشگاه و اجراي روش مديريت ازمايشگاهي به تبريز رفت .
مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : محمد مهدي افلاطوني با كمك دكتر عارفي آموزشكده علوم بيمارستاني رادر هشت رشته راه اندازي كرد اما با بسته شدن اين آموزشكده وي با كمك افراد ديگر گروه دوره هاي كارداني و كارشناسي علوم ازمايشگاهي را ايجاد كرد.وي همچنين در شهميرزاد جمعيت شيروخورشيد (هلال احمر) و درمانگاه افلاطوني وابسته به دانشكده پزشكي سمنان را تاسيس كرد. دكتر افلاطوني در سال 1370 در تاسيس دانشكده دامپزشكي شهميرزاد كه توسط فرد خيري به نام "حاجي باباي صادقي "تاسيس شده بود مشاركت داشت.وي همچنين در بازسازي مسجد مصلاي شهميرزاد و حسينيه شهميرزاد مشاركت داشته است.
چگونگي عرضه آثار : محمد مهدي افلاطوني يك كار تحقيقي در ارتباط با قارچهاي پوستي داشتند كه به صورت مقاله در مجله "هامبورگ آلمان" چاپ شده است. ايشان چهار كتاب در مورد قارچ شناسي و اندازه گيري هورمونها و غيره دارد. اخرين كتاب ايشان كه متاسفانه هنوز چاپ نشده است در رابطه با زندگي پدرشان مي باشد.
________________________________________
آثار :
1 الكتروپورز
ويژگي اثر : تاليف
2 اندازه گيري هورمونها
ويژگي اثر : تاليف
3 قارچ شناسي انساني
ويژگي اثر : تاليف
4 قارچ هاي كه ضايعات براي انسان دارد
ويژگي اثر : تاليف