« علامه محمد قزوینی » از دانشمندان و محققین کم نظیر و از اساتید بزرگ و مسلم زبان و ادبیات فارسی ، در سال 1294 قمری برابر با 1256 شمسی در محله « سنگلج » تهران به دنیا امد. وی فرزند ارشد « ملا عبد الوهاب قزوینی » و « ملا عبدالوهاب » فرزند « حاج عبد العلی » کدخدای روستای گلیزور – از روستاهای بلوک بشاریات قزوین – بوده است . پدرش و اجدادش از اهل قلم و فرهنگ بودند. جد او ملا عبدالعلی قزوینی از دانشمندان قزوین بود . پدرش ملا عبدالوهاب قزوینی معروف به «ملا آقای قزوینی» اصلا اهل بلوک بشاریات (اکنون بخش بشاریات) بود که با کوشش شخصی صاحب مرتبه‌ای در دانش و ادب شد و به تهران آمد و در مدرسه معیرالممالک درس می‌داد . او در عین حال در دارالتالیف و دارالترجمه ناصری در تدوین نامه دانشوران شرکت داشت.

علامه محمد قزوینی ، استاد مسلم زبان و ادبیات پارسی ، مترجم ، متفکر، نویسنده ،روزنامه نگار، رجل سیاسی، وزیر مختار(سفیر) در آلمان است. او پدر ، علم کتابشناسی در عرصه ادببات پارسی است ، به جهت اینکه 35 سال از عمر شریف خویش را وقف مطالعه ، مقایسه و نسخه برداری از نسخ خطی ادبی در کتابخانه مشهور جهان سپری کرده و علاقه شدید به کتاب و کتابت، کتابداری ، کتابخانه و کتابشناسی در ادب پارسی داشته و مسلط به زبان عربی و فرانسه بوده و سیطره قوی در بررسی آثار نظم و نثر داشته ، و بسیاری از کتب ادبی را تصحیح نموده، همکاری خوبی با مشرق شناسان در خارج از کشور داشته، و زمینه رشد و ارتقای زبان ادبیات پارسی را در داخل و خارج کشور گسترش داده است.

« عبد الوهاب قزوینی » پدر « علامه قزوینی » از دانشمندان بزرگ عصر خویش و یکی از نویسندگان « نامه ی دانشوران » بود که در مدرسه « دوستعلی خان معیر الممالک » در تهران تدریس می کرد.
« علامه قزوینی » که فرزند ارشد خانواده بود ،در دامان چنین پدری تربیت تربیت یافت و تا سال 1306 قمری مطابق با 1265 شمسی که پدر در حیات بود ،مقدمات صرف و نحو را در خدمت پدر آموخت . سپس در سن 12 سالگی پس از فوت پدر تحت سرپرستی همشهری فاضل خود « شیخ محمد مهدی عبد الرب آبادی قزوینی  » قرار گرفت . « عبد الرب آبادی » از ادبای عصر خود و از نویسندگان « نامه ی دانشوران » بود .علامه قزوینی تحت نظارت وی به تکمیل تحصیلات خود نزد اساتیدی چون « سید مصططفی قنات آبادی » ، « شیخ صادق تهرانی » ، « شیخ فضل اله نوری » ، « ملا علی نوری حکمی » ، « ملا محمد آملی »  ،  « حاج میرزا حسن آشتیانی » پرداخت و در نتیجه استعداد فوق العاده و تمرین و پشتکار مداوم ،تبحری عمیق در علوم قدیمه ،ادب ،لغت ، صرف و نحو و اشعار عرب یافت . از آنجا که علامه قزوینی از همان دوران جوانی ،کنجکاو و تشنه کسب معلومات بود ،به درس مدرسه و تعلیم استادان خود قناعت نمی ورزید ، بلکه در هر گوشه و کنار ، از محضر هر صاحب کمالی بهرمند می شد . به همین منظور اغلب در محافل پر فیض مرحومین « شیخ هادی نجم آبادی » ، «  سید احمد ادیب پیشاوری » ، « محمد حسین فروغی » حضور می یافت و از آنان کسب کمال و دانش و معرفت می کرد و حشر نشینی با آنها ، حقیقت پژوهی ، آزاد منشی ، بحث و انتقاد و پیروی از روش علمی را برای وی به ارمغان آورد . 
علامه قزوینی در ایام تحصیل در تهران با مختصر مستمری که پدرش بابت عضویت در دارالتالیف و دارالترجمه ی ناصری داشت ، امرار معاش می کرد . ضمنا " به تدریس عربی به بعضی از دوستان و آشنایان می پرداخت و به « محمد حسین فروغی » ، در کار ترجمه ی مقالات و کتب عربی کمک می کرد.
« احمد عبدالوهابی »  برادر کوچک علامه قزوینی در آن اوقات در لندن زندگی می کرد و از برادر دعوت کرد برای دیدن و مطالعه گنجینه هایی از نسخ  عربی و فارسی ،عازم لندن شود . علامه با اشتیاق تمام در سال 1282 شمسی در سن بیست و شش سالگی عازم لندن شد و سفری که به ظن اول موقتی می نمود ،
 سی و شش سال به طول انجامید . جاذبه ی آن همه کتاب نفیس و فراهم بودن آنها در یکجا و سهولت استفاده از آنها ،همچنین آشنایی با شرق شناس مشهور ،  پرفسور « ادوارد براون » همگی عواملی بودند که اقامت دائم او را رقم زدند .پرفسور« ادوارد براون » پیشنهاد تصحیح و انتشار « تاریخ جهانگشای جوینی » را به « علامه محمد » داد و از آنجا که بهترین نسخه در کتابخانه ملی فرانسه بود ، پس از دو سال اقامت در لندن رهسپار پاریس شد. یکسال از اقامت وی در پاریس می گذشت که جریان  به توپ بستن مجلس و متواری شدن عده ای از اهالی مجلس به سوئیس ، انگلستان  و فرانسه پیش آمد ، علامه طی این اتفاق با تمام توان  از تبعید شدگان حمایت و پشتیبانی کرد .
 در همین دوران با همشهری خود « علی اکبر دهخدا » ملاقات و تا زمانی که وی در پاریس اقامت داشت ، اغلب اوقات را به مصاحبت با هم می گذراندند.
علامه قزوینی تا شروع جنگ جهانی اول در پاریس ماند و در این مدت موفق به انتشار جلد اول « تاریخ  جهانگشای جوینی » و چند مقاله و رساله درباره ادبیات ایران گردید . در سال 1294 شمسی همزمان با آغاز جنگ جهانی اول ، به دعوت سید حسن تقی زاده که سرپرست کمیته ی ایرانی مقیم برلین بود و  روزنامه ای بنام « کاوه را منتشر » می کرد  به همراه « حسین قلی خان نواب » که به سفارت ایران درآلمان  انتخاب شده بود ، عازم لندن شدند و تا پایان جنگ جهانی اول در آنجا ماند و یکسال بعد از جنگ به دعوت « محمد علی فروغی » برای اتمام  کارهای نیمه کاره ، به پاریس  بازگشت و با خانمی ایتالیایی ازدواج کرد که دختر وی که یگانه فرزند وی نیز هست حاصل این ازدواج است . 
در سال 1308 شمسی که علامه محمد با « عبد الحسین تیمور تاش » وزیر دربار وقت  که به پاریس آمده بود ، طی ملاقاتی پیشنهاد داد که از نسخ کمیاب موجود در اروپا که در ایران وجود ندارد ،نسخه برداری و عکس برداری شود که مورد قبول واقع شد و با مبلغی که تا زمان ابقاء تیمور تاش در سمتش یعنی سال 1312 شمسی ارسال می شد توانست از هجده نسخه خطی با ارزش نسخه برداری کند و طی ده سال  از آنان دو تا سه نسخه تهیه کند و با ضمیمه کردن مقدمه ای برآنها ،به تهران ارسال کند. که نمونه هایی  این نسخه ها هنوز در دانشکده ادبیات و کتابخانه ملی وجود دارد و بعضی از آنها به چاپ هم رسیده است و مورد استفاده فضلا قرار گرفته است .
« علامه قزوینی » تا اوایل پاییز 1318 شمسی در پاریس اقامت داشت ، ولی با شروع جنگ جهانی دوم و مشکلاتی که برای اقامت خارجیان مقیم در کشورهای در حال جنگ ایجاد شد وی همراه خانواده خود راهی تهران شد و پس از جنگ کتابخانه خود را از پاریس به تهران انتقال داد و تا پایان عمر در تهران ماند و به مطالعه و تحقیق پرداخت .

علامه محمد قزوینی از سال 1318 شمسی تا پایان عمر در وطن ماند ودر طول زندگی پربار خویش طی مطالعه و تحقیق به  تصحیح متون قدیمی پرداخت و سرانجام در سال 1328 شمسی دچار کسالتی شد و محتاج عمل جراحی در پروستات گردید . در نتیجه این عمل ، جراحتی در پشت او ایجاد که به قانقاریا منتهی گشت و همان جراحت او را پس از سه ماه از پای درآورد و در روز جمعه 6 خرداد ماه سال 1328 شمسی برابر با 28 رجب 1368 قمری در سن 72 سالگی در گذشت . جنازه این دانشمند بزرگ به حضرت عبدالعظیم منتقل و در جوار «  شیخ ابوالفتح رازی » به خاک سپرده شد. دانشگاه تهران  کتابخانه ی نفیس این دانشمند برجسته و اندیشمند را پس از فوت ایشان ،از خانواده ایشان خریداری و آنها را به کتابخانه دانشگاه ادبیات منتقل کردند.

بسیار می خواند و کم می نوشت . کار او در تحقیق و استقصای مطالب به وسواس کشیده بود . گاهی روزها و ماهها ، برای یافتن صورت صحیح کلمه ای یا واقعه ای و یا تاریخی، کلیه ی مصادر و مآخذ را تحت مطالعه در می آورد . نوشته های او چندین بار قلم خوردگی و حذف و اضافه و حواشی متعدّد داشت ؛ و شاید به همین دلیل باشد که آثار و تألیفات زیادی از او باقی نمانده است .

این بود که :

از یک عمر تحقیقات علامه قزوینی جز مقدمه و تعلیقات چند کتاب ، مانند لباب الالباب و تاریخ جهانگشای جوینی و نقطه الکاف و چهار مقاله ، و مقالاتی چند . . . به وجود نیامد . . . و عجب آنکه ، با آن همه دقت و پژوهشی که از خواص ذاتی مرحوم قزوینی بود ،

آثار:

- « مرزبان نامه »  اثر « سعد الدین وراوینی »  
- « المعجم فی معائیر اشعار عجم » اثر« شمس الدین محمد بن قیس رازی » . این کتاب در سال 1327 قمری مطابق با 1288 شمسی در بیروت  جزو انتشارات اوقاف گیپ منتشر شده است .
- « چهار مقاله » اثر نظامی عروضی سمرقندی  توسط اوقاف گیپ با مقدمه و حواشی بسیار درسال 1288 شمسی در شهر لیدن هلند به چاپ رسیده است .
- « تاریخ جهانگشای جوینی »  تالیف « عطاملک جوینی » در سه جلد طی سالهای 1912 تا  1937 میلادی به چاپ رسیده است .                                        
- جلد اول « لباب الالباب » اثر « محمد عوفی » با مقدمه و حواشی .
- « دیوان حافظ شیرازی » که معتبرترین و دقیق ترین دیوان حافظ است با همکاری دکتر  « قاسم غنی » به دستور وزارت فرهنگ در سال 1320 شمسی به چاپ رسیده است .
- « شد الازار در مزرات شیراز » تالیف « معین الدین جنید شیرازی » با کمک « عباس اقبال آشتیانی » .
- تصحیح کتابهای « هفت اقلیم » تالیف « امین احمد رازی » ، « مجمل التواریخ » اثر « فصیح خوانی » ، « عتبه الکتبه » تالیف « اتابک منتجب الملک جوینی » با مشارکت اقبال آشتیانی .
- عده ای از مقالات متفرقه تاریخی ، ادبی و انتقادی که بعنوان « بیست مقاله قزوینی » به چاپ رسیده است . جلد اول در سال 1307 شمسی در بمبئی به کوشش « ابراهیم پورداود » و جلد دوم در سال 1312 شمسی توسط « عباس اقبال آشتیانی » .
- « یاداشتهای قزوینی » به کوشش « ایرج افشار » ، در ده جلد .
- یک عده مقالات در مجله ی ادبی « یادگار» به مدیریت « عباس اقبال آشتیانی ».
مجموعه رسالاتی که به قلم « علامه قزوینی » نوشته شده و اصل یا ترجمه آنه مستقلا" به چاپ رسیده است به قرار ذیل است :
- ترجمه « لوایح جامی » به فرانسه که سپس « ویتقلید » مستشرق انگلیسی آن را به انگلیسی ترجمه
 کرد .
- شرح حال « مسعود سعد سلمان » که فقط ترجمه انگلیسی آن توسط « ادوارد براون » به چاپ
رسیده است .
- مقاله ای انتقادی و تاریخی در باب کتاب « نقشة المصدور » تالیف « محمد نسوی » که در سال 1308 شمسی به کوشش عباس اقبال آشتیانی در تهران به چاپ رسیده است .
- رساله ای در شرح « ابوسلیمان منطقی سجستانی » مولف « صوان الحکمه » در سال 1312 شمسی در پاریس چاپ شده است .
- رساله ای در شرح حال ممدومین سعدی که در ضمن مجموعه ای از مقالات دیگران به نام  « سعدی نامه » در سال 1316 شمسی از طرف وزارت فرهنگ به اهتمام « حبیب یغمائی » انتشار یافته است.
- تصحیح مقدمه ی قدیم شاهنامه
- رساله ای در شرح حال « شیخ ابوالفتح رازی » مولف تفسیر معروف فارسی که درآخر جلد پنجم از آن کتاب در تهران به چاپ رسیده است .
- مقدمه بر«  تذکرة الاولیاء » تالیف « عطار نیشابوری » به چاپ پرفسور« نیکلسون » در لندن .
- مقدمه بر« نقطةالکاف » تالیف « میرزا جانی کاشانی » به چاپ « ادوارد براوان ».

منابع:

کتاب زندگی نامه و خدمات علمی استاد محمد قزوینی. انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ، تهران : ۱۳۸۶

http://drmrbigdeli.blogfa.com/post-112.aspx

http://qazvin.irib.ir/index.php?option=com

http://fa.wikipedia.org/wiki/

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=189327